در حرکت پیوستهی فرهنگ و هنر سرزمینمان در مسیری پر نشیب و فراز، چه بابرکت و زیباست حضور هنرمندانی که با عشق، راه را هموار کردهاند و قافله را پیش بردهاند. در سالروز تولد قافلهسالار موسیقی ایران، استاد محمدرضا لطفی، گوش سپردیم به گفتههای دوست و همراه دیرینهی ایشان استاد شهرام ناظری که دلگیر بودند از کم لطفیها در زمان حیات لطفی و اندوهگین از سومین جشن تولدی که بدون حضور محمدرضا لطفی برگزار میشود. کم نیستند آثار مشترک استاد لطفی و ناظری همچون کاروان، آن زمان که بنهادم، ای پدر، نغمهی ظفر، مثنوی بانگ نی، بخوان هموطن و … که در حافظهی این سرزمین و در دل و جان ما ماندگارند.
استاد عزیز، آقای ناظری، ما جوانهایی که با نوای موسیقی اصیل ایرانی بزرگ شدهایم، آثار شما، استاد لطفی و دیگر بزرگان موسیقی ایران، بخشی از هویتمان شده است و لحظههای زندگیمان با این آثار آمیخته شده و رنگ و معنا گرفته است.
بله. درست است. حضور لطفی با شوری که داشت و ایدههای انقلابی که در ذهنش بود، چه از نظر اجتماعی و چه از نظر موسیقی، در حرکت و جریان موسیقی ایران خیلی تأثیرگذار بود. من از روز اولی که همکاریام را با لطفی آغاز کردم، یعنی از سال ۵۴ که اولین آوازم با مثنوی مولانا (نینامه) و تکنوازی تار ایشان از رادیو پخش شد، تا زمانی که لطفی به آمریکا رفت، پیوندی عمیق با او داشتم. در آن سالها خیلی فعالیت کردیم، کار کردیم؛ بعد از انقلاب کانون فرهنگی و هنری چاووش را تشکیل دادیم. کار ما تدریس موسیقی در کانون چاووش بود و خلق آثاری که همین چاووشها هستند.
آقای لطفی با شور و شیدایی و جوش و خروششان در هر موقعیتی آثاری خلق کردهاند که بر فرهنگ صوتی ایران، تأثیر فراوانی داشته است. تأثیر محیط بر کارهای هنری ایشان چه بوده است؟ قبل و بعد از انقلاب و در سالهای جنگ؟
لطفی شور و عشقی را که قبل از انقلاب داشت، در سالهای بعد هم حفظ کرد. بعد از اولین همکاری من با ایشان، یعنی نینامه در سال ۵۴، تصنیف «تا کی به تمنای وصال تو یگانه» را در همان سال با گروه ایشان، یعنی گروه شیدا، اجرا کردم که اولین بار از گلچین هفتهی رادیو پخش شد. در واقع در آن سالها، موسیقیدانهایی که تفکر و آرمان مشترک داشتند، دور هم جمع شده بودند. بهطور کلی از سال ۵۰، همچون یک رنسانس، فصلی نو در موسیقی ایران آغاز شد و تغییرات فکری در دنیای موسیقی به وجود آمد و جریانهای تأثیرگذاری شکل گرفت. مرکز حفظ و اشاعهی موسیقی به سرپرستی دکتر داریوش صفوت، مرکز تولید موسیقی رادیو ایران با مدیریت ه. الف. سایه، دانشگاه موسیقی با حضور نورعلی برومند، مکتب صبا، هنرستانهای موسیقی، هنرستان عالی موسیقی و همهی این مجموعه در کنار هم، از سال ۵۰ به بعد، در ایجاد تحول در موسیقی نقش عمدهای داشتند.
تحولی که در حفظ و استمرار موسیقی اصیل ایران، بسیار مؤثر بود.
محمدرضا لطفی در تاریخ موسیقی ایران، مثل درخت سرو همیشهسبز هست و یاد و نامش و نوای سازش در دل و جان و اندیشهی ما، تا هستیم، ثبت شده است.
بله. هنرمندانی دور هم جمع شده بودند که تعهد اخلاقی، مردمی و اجتماعی داشتند و در این گروه که بنده هم عضوی از آنها بودم، لطفی نقش بسیار زنده و پویایی داشت. در جریان داغ انقلاب بود که همگی با هم از رادیو استعفا دادیم و بعد از انقلاب، کانون چاووش را تشکیل دادیم. در این کانون هنرمندانی از گروههای عارف و شیدا، که همه را میشناسید، گرد هم جمع شدند و کلاسهای موسیقی را دایر کردند. بنده هم در همان بدو تأسیس کانون چاووش، در آنجا تدریس آواز میکردم. در کل، سه کلاس آواز در کانون چاووش تشکیل شد با تدریس استاد ناصح پور، استاد شجریان و بنده که سه کلاس مجزا بود و دیگر استادها نیز در رشتهی خودشان تدریس میکردند؛ مثل خود استاد لطفی، حسین علیزاده، پرویز مشکاتیان، کامکارها، علیاکبر شکارچی، ناصر فرهنگفر و… بهطور کلی، ترکیب گروه عارف و شیدا تشکیلدهندهی کانون چاووش بود و این جریان ادامه داشت تا زمانی که چاووش از بین رفت. سالهای عجیبی بود. سالهای انقلاب، سختیهای انقلاب، سالهای جنگ، دورهای که حتی نام موسیقی را نمیشد به زبان آورد و فقط میتوانستیم بگوییم سرودهای انقلابی به جای موسیقی! سالهای سختی بود و ما، اعضای کانون چاووش، بهخاطر عشقی که به کارمان داشتیم فعالیت بسیار کردیم. کنسرتهای خیلی عجیب و غریب و پرمخاطره و تاریخی برگزار کردیم و موسیقیهایی تولید کردیم که همهی آنها ماندگار شد. میخواهم بگویم در این جریانی که از سال ۵۰ شروع شده بود و من آرام آرام از سال ۵۳ و ۵۴ واردش شده بودم، محمدرضا لطفی نقش بسیار بسیار مهمی داشت و شاید اگر نبود، این حرکت با این شور و حال پیش نمیرفت و به این درجه نمیرسید. در نتیجه محمدرضا لطفی یکی از هنرمندان و موسیقیدانهای مهمی است که در این تحول، در رسیدن به این آرمان و در تلاش برای حرکت اجتماعی متعهدانه در زمینهی موسیقی ملی نقش عظیمی داشته است.
استاد عزیز، آقای ناظری، بینهایت سپاسگزارم از این فرصتی که به ما دادید، امیدوارم سلامت و شاد باشید و ما هم بیاموزیم که قدرشناس باشیم.
تصنیف ای پدر ، اثر محمدرضا لطفی با صدای شهرام ناظری – سال اجرا ۱۳۵۸ ، از آلبوم چاووش ۴
عنوان مقاله– مصراعی از شعر صائب آملی است که محمدرضا لطفی در آلبوم گریهی بید، آن را اجرا کرده است.